اينجا همه چي درهم
هر شب وقتی تنها میشم حس می کنم پیش منی... دوباره گریه ام میگیره انگار تو آغوش منی... روم نمیشه نگات کنم وقتی که اشک تو چشمامه... با اینکه نیستی پیش من انگار دستات تو دستامه... بارون میباره و تو رو دوباره پیشم می بینم... اشک تو چشام حلقه میشه دوباره تنها میشینم... قول بده وقتی تنها میشم باز هم بیای کنار من... شبای جمعه که میاد بیای سر مزار من... دوباره از یاد چشات زمزمه ی نبودنم... ببین که عاقبت چی شد قصه ی با تو بودنم... خاک سر مزار من نشونی از نبودنت... دستهای نامردم شهر چرا ازم ربودنت... به زیر خاکمو هنوز نرفتی از خیال من... غصه نخور سیاه نپوش گریه نکن برای من... دیگه فقط آرزومه بارون بباره رو تنم... دوباره لحظه ها سپرد منو به باد رفتنم... دیگه فقط آرزومه بارون بباره رو تنم... رو سنگ قبرم بنویس تنهاترین تنها منم...
نظرات شما عزیزان:
بايد دروغ بگي تا هميشه تو فكرت باشن ؛
بايد هي رنگ عوض كني تا دوسِت داشته باشن ؛اگه ساده اي ، اگه باوفايي ، اگه يک رنگي ؛
بدون که هميشه تنـــــــــهايي …